رفتن به محتوای اصلی

بررسی انتقادی مبانی و لوازم انسان شناختی هوش مصنوعی از منظر حکمت متعالیه

تاریخ انتشار:
بررسی انتقادی مبانی و لوازم انسان شناختی هوش مصنوعی از منظر حکمت متعالیه

هوش مصنوعی قوی به دنبال شبیه‌سازی انسان طبیعی به صورت مصنوعی بوده و برای رسیدن به این هدف، شبیه‌سازی آگاهی انسان طبیعی را پی گرفته است. محققان این عرصه با توجه به مبانی اصلی خود یعنی ناشی شدن تفکر و ذهن از مغز فیزیکی و بستار فیزیکی، آگاهی و ذهن در انسان را مادی تفسیر کرده‌ و تلاش کرده‌اند به شیوه‌های گوناگونی نحوه ی وجود ذهن و آگاهی در انسان را تحلیل نمایند. این مبانی لوازمی به همراه داشت از جمله رویکردهای مختلف به رابطه ذهن و بدن، امکان هوش مصنوعی قوی. مدل‌سازی نفس انسانی طبق حکمت صدرائی زمانی امکان دارد که بتوان مراتب مختلف نفس انسانی را نیز شبیه‌سازی کرد. مبنای تجرد نفس و آگاهی نیز خود مانع بزرگی در برابر امکان هوش مصنوعی قوی است. به دلیل اهمیت مبنای نقش صورت نوعیه در تحقق آگاهی و نیز مبنای نقش فعالیت‌های ماده در تحقق آگاهی این دو مسأله نیز به بررسی گذاشته شد و روشن گشت که تا صورت نوعیه نباشد، آگاهی محقق نمی‌گردد اما هوش مصنوعی قوی به صورت نوعیه باور ندارد. فعالیت‌های مادی در تحقق آگاهی نیز برخلاف هوش مصنوعی قوی، تنها نقش ابزاری دارند. لازمه امکان هوش مصنوعی قوی حتی از سوی فلاسفه غربی نیز دارای اشکالات بسیاری است. مهم-ترین اشکالی که فلاسفه غربی بدان وارد کرده‌اند مسأله دشوار آگاهی است که همگی ذیل آگاهی پدیداری تبیین می‌گردد. حکمت متعالیه هم بر اساس پذیرش بُعد دیگری در نظام هستی یعنی تجرد، بستار فیزیکی را ناصحیح می‌داند. از نگاه مکتب صدرائی آگاهی و مدرِک آن حقیقتی مجرد دارند و نمی‌توان آن را بر اساس امر مادی تحلیل کرد و نیز اینکه ماده هیچ‌گاه نمی‌تواند آگاهی و علم حضوری پیدا کند. لوازمی که قائلان به هوش مصنوعی قوی ارائه دادند نیز از منظر علم‌النفس فلسفی صحیح نیست. از مجموع آنچه گذشت و با توجه به مبانی خاص حکمت صدرائی و با روش عقلی ـ تحلیلی بدست می‌آید که هوش مصنوعی قوی امکان تحقق ندارد.

بازگشت بالا