داروینیسم و طراحی هوشمندانه

جاناتان ولز- ترجمه اعظم خرام- انتشارات پارسیک
جاناتان ولز، نویسنده و زیستشناس، آمریکایی سال ۱۹۴۲ متولد شده است. او و جمعی از دانشمندان مشهوری چون مایکل بیهی و ویلیام دمبسکی از هواداران نظریهی طراحی هوشمندانه هستند. جاناتان ولز در آثارش تلاش کرده با دلیل و منطق نظریه داروینیسم را مورد تردید قرار دهد این دانشمند مشهور دکتری زیستشناسی مولکولی را از دانشگاه کالیفرنیا و دکتری مطالعات دینی را از دانشگاه ییل دریافت کرده است پروفسور جاناتان ولز عضو چندین موسسهی علمی است و مقالات بیشماری از او در مجلههای علمی به چاپ رسیده است. از دیگر آثار او میتوان به نمادهای تکامل تدریجی علم یا افسانه؟ و کتاب مشهور علم زامبی اشاره کرد که سال ۲۰۱۷ منتشر شده است.
ولز با توضیح اصول اساسی داروینیسم و شواهد موافق و مخالف آن شروع میکند. به عنوان مثال، او نشان میدهد که سابقه فسیلی، که به گفته داروین باید مملو از فسیلهای «انتقالی» باشد که رشد گونهای را به گونهای دیگر نشان میدهد، تا کنون یک نمونه غیرقابل انکار به دست نیاورده است. از سوی دیگر، برخی از جنبههای مستند به خوبی سوابق فسیلی – مانند انفجار کامبرین، که در آن گونههای جدید بیشماری به طور ناگهانی به طور کامل ظاهر شدند – مستقیماً با نظریه داروین در تضاد است. ولز همچنین نشان میدهد که چگونه بسیاری از دیگر «شواهد» برای تکامل – از جمله «آیکونهای» کتابهای درسی مانند پروانههای فلفلی، فنچهای داروین، جنینهای هکل و درخت زندگی – اغراقآمی، تحریف شده و حتی جعلی هستند. سپس ولز به تئوری طراحی هوشمند (ID) میپردازد، این ایده که برخی از ویژگیهای جهان طبیعی، مانند ماشین آلات داخلی سلولها، آنقدر «پیچیده غیر قابل کاهش» هستند که نمیتوانند به تنهایی از فرآیندهای طبیعی هدایت نشده ناشی شده باشند. به زبان ساده و واضح، او شواهد فزایندهای را برای ID نشان میدهد که از تخصصهای علمی از میکروبیولوژی تا اخترفیزیک بیرون آمده است. همانطور که ولز توضیح میدهد، دین نقشی را در بحث در مورد داروین ایفا میکند – البته نه آن گونه که تکاملگرایان ادعا میکنند. ولز نشان میدهد که داروین اینگونه استدلال میکند که تکامل درست است، زیرا خلقت الهی «باید» نادرست باشد، یک فرض الهیاتی که به طور عجیبی در یک بحث علمی جای ندارد. به عبارت دیگر، مفروضات ماتریالیستی و الحادی داروینیستها هر نظریهای را غیر از نظریه خودشان رد میکند و دلیل تمایل آنها به تبیین شواهد یا فقدان آنها است.