رفتن به محتوای اصلی

دیدگاه الهیات مبتنی بر عصب شناسی در باب خداوند و نقد آن

تاریخ انتشار:
عصب

پژوهش حاضر به حوزه مطالعات عصب‌شناختی، در باب چگونگی و چرایی شکل‌گیری مفهوم خدا در ذهن انسان می‌پردازد. عصب‌شناسانی که در این حیطه مشغول به فعالیت هستند با پذیرش این فرض که حالت‌ها و مفاهیم ذهنی با فعالیت‌ها و حالات مغزی مرتبط اند، و با بهره‌گیری از تکنولوژی‌های جدید تصویربرداری مغز، به دنبال پیدا کردن ملازم های عصبی شکل دهنده ادراک خدا در مغز انسان هستند. عصب شناسان در این مرحله به دو دسته تقسیم می شوند، دسته اول بر این عقیده‌اند که مفهوم خدا بر اثر تکامل مغز گونه انسانی در واکنش به ترس و اضطراب ناشی از مرگ اجتناب ناپذیر در ذهن انسان شکل گرفته است و ریشه در واقعیت خارجی ندارد. دسته دوم با پذیرش تاثیر گذاری عامل ترس و اضطراب در تکامل ساختار مغزی در جهت تولید مفهو‌م‌های معنوی، با ارائه ادله تجربی بر سلامت روانی و سلامت زندگی فردی و اجتماعی افراد مذهبی با استناد به گفته آنان درباره تجربه دینی و تجربه خداوند، بر این باورند که مغز انسان برای درک واقعیتی بالاتر و فراتر از عالم مادی توسعه یافته است. البته نقدهای بسیاری بر این گونه مطالعات که صرفا بر شواهد فیزیکی و تجربی مبتنی است، وارد شده است که از آن جمله می‌توان به فروکاهش واقعیت به ماده، فروکاهش دین به تجربه معنوی، ناهمگونی نمونه‌ها با نتیجه اخذ شده، تنوع تجربه دینی و محدودیت نمونه‌ها، پیچیدگی عملکرد و ساختار مغز و وجود خداناباوران اشاره کرد

بازگشت بالا